انصار امینی تصور کنید لحظه ی پایانی عمرمان، که برای بار آخر چشممان می تواند دنیا را ببیند دکمه ی pause زده شود و آنچه بر ما در طول عمرمان گذشته است به یکباره ظاهر گردد. تمام لجبازی ها، همه ی رنج ها و اندک خنده ها! بی شک اشک در چشمان ما با حسرت خواهد لغزید، اگرچه کاری از دستمان دیگر برنمی آید و شاید در این لحظه اولین سوالی که از خود می پرسیم این است که آیا من زندگی کرده ام؟!! البته قطعا سوال ما این نخواهد بود که من چقدر مشکلات اقتصادی داشته ام و یا تا چه اندازه توانسته ام از پس پرداخت قسط های سرِ ماهم بربیایم!آدمی، همیشه دریغِ لحظه های طلائی و از دست رفته اش را می خورد. دریغِ چشمهای عاشقی که رها کرد، حسرتِ خنده های زیبایی که به هزار بهانه از کف داد و گام های محکمی که می توانست بر زمین سخت بگذارد تا معنایی پیدا کند اما نگذاشت! اگر خودمان را تماشاگری بیرونی از زندگی خود فرض کنیم،
خواهیم فهمید که زندگی شوخی ای بیشتر نیست. این را تمام مردگان می دانند اما افسوس که دیگر صدایشان به گوشمان نمی رسد تا این راز بزرگ را برملا کنند. زندگی کوتاه است دکمه ی pause زده شد . هیوای امید...
ادامه مطلبما را در سایت هیوای امید دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : hiwayeomido بازدید : 147 تاريخ : شنبه 14 بهمن 1396 ساعت: 23:04